معرفی کتاب I Have No Mouth & I Must Scream اثر Harlan Ellison

I Have No Mouth & I Must Scream

I Have No Mouth & I Must Scream

4.3
6 نفر |
1 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

2

ناشر
شابک
9780441363957
تعداد صفحات
134
تاریخ انتشار
1345/10/12

توضیحات

        First published in 1967 and re-issued in 1983, I Have No Mouth and I Must Scream contains seven stories with copyrights ranging from 1958 through 1967.  This edition contains the original introduction by Theodore Sturgeon and the original foreword by Harlan Ellison, along with a brief update comment by Ellison that was added in the 1983 edition.  Among Ellison's more famous stories, two consistently noted as among his very best ever are the title story and the volume's concluding one, Pretty Maggie Moneyeyes.Since Ellison himself strongly resists categorization of his work, we won't call them science fiction, or SF, or speculative fiction or horror or anything else except compelling reading experiences that are sui generis.  They could only have been written by Harlan Ellison and they are incomparably original.CONTENTS"I Have No Mouth & I Must Scream""Big Sam Was My Friend""Eyes of Dust""World of the Myth""Lonelyache""Delusion for Dragonslayer""Pretty Maggie Moneyeyes"
      

یادداشت‌ها

محمد

محمد

7 روز پیش

          کاراکتر AM تا مدت ها قراره تو ذهنم بمونه، یه ابر کامپیوتر که فقط یکبار در داستان دیالوگ داره و بیشتر با کارهایی که سر پنج شخصیت داستان در میاره میشناسیمش. توی تک دیالوگش حس تنفر بی حد اندازه ش به گونه بشر رو به زبون میاره اونم در حالی که در داخل ذهن شخصیت اصلی داستانه.
این یه داستان کوتاهه که کلا ۲۲ صفحه داره و اگرچه ترجمه فارسی چاپ شده نداره ولی فربد آذسن در اینترنت یه ترجمه از خودش منتشر کرده که بصورت رایگان میشه بهش دسترسی پیدا کرد و باید بگم ترجمه زیبا و گیرایی هست؛ بشخصه هیچ مشکلی با ترجمه نداشتم درحالی که متن داستان مدلیه که براحتی میشه با یه ترجمه بد کل مفهوم داستان زیرسوال بره.
خود داستان دیالوگ های خیلی قشنگی داره که تا مدت ها تو ذهن آدم میمونه. جاهایی از داستان به عمد گنگ نوشته شده و این گنگ بودن به شدت به روند داستان کمک کرده، تا جایی که خیلی راحت میتونید تئوری های پیچیده ترس نسبت به خود متن داستان تو ذهنتون خلق کنید.
یه جاهایی از داستان بنظر میرسه که AM  مثل یه دکتر همه چی تمومه جوری که حتی ممکنه حتی مرده رو هم زنده کنه چرا می‌تونه انسان رو شبیه میمون کنه فردی رو کور کنه و کسی که بشدت زخمی شده رو تو مدت کوتاهی از اولش هم بهتر کنه.... اما آخر داستان که تد میزنم دوستانش رو میکشه AM اونا رو برنمیگردونه و تد میگه که اون خدا نیست که اینا رو زنده کنه و چیزی که مرده دیگه مرده ست؛ اما این یجور تناقض تو داستانه و آدم نمیدونه آیا می‌تونه به دیالوگ تد اعتماد کنه یا صرفا AM خودش نخواسته اونا رو برگردونه. من که به شخصه میخوام. حداقل حق با تد باشه، چون اینجوری حداقل بعد از صد و نه سال تد تونسته یه ضربه (هرچند کوچکی به AM بزنه.
        

0