معرفی کتاب سفرنامه ناصرخسرو اثر ناصرخسرو قبادیانی مترجم محمدرضا توکلی صابری

سفرنامه ناصرخسرو

سفرنامه ناصرخسرو

4.0
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

1

شابک
9786004368070
تعداد صفحات
529
تاریخ انتشار
1398/10/11

توضیحات

        "سفرنامه ناصرخسرو" یکی از معروف ترین کتاب ها در ژانر سفرنامه است که "ناصرخسرو قبادیانی بلخی" آن را طی سفر هفت ساله ای که داشته، به رشته ی تحریر درآورده است. به سبب اهمیت ادبی و نگارشی این اثر و همچنین انعکاس تصاویر اجتماعی، فرهنگی و تاریخی که در آیینه ی "سفرنامه ناصرخسرو" به چشم می خورد، این اثر مورد توجه پژوهشگران و ادیبان زیادی بوده است. از جمله نسخه های اخیری که از "سفرنامه ناصرخسرو" مورد تصحیح قرار گرفته، کتاب پیش رو می باشد که "بر پایه کهن ترین نسخه موجود در کتابخانه لکهنو" و به "کوشش محمدرضا توکلی صابری" تنظیم شده و انتشارات علمی و فرهنگی آن را در پانصد و بیست و نه صفحه در اختیار مخاطبین قرار داده است. این گزارش درخشان هفت ساله که از مرو شروع گشته و در بلخ پایان یافته، شرح بی نظیری از مشاهدات "ناصرخسرو قبادیانی بلخی" از روزگاران گذشته ی شهرهای مهم ایران زمین همچون سرخس، نیشابور، دامغان، سمنان، ری، جوین، بسطام، قزوین و شمیران را ارائه می کنذ و همچنین این رویکرد دقیق مشاهده ای درباره ی شهرهای خارج از ایران نظیر حلب، هیفا، بیروت، بیت المقدس، مکه، مدینه، قاهره و اسکندریه نیز رعایت شده است. به این ترتیب "سفرنامه ناصرخسرو" علاوه بر اینکه در زمره ی نخستین سفرنامه های نوشته شده به زبان شیرین فارسی است، یک منبع مهم تاریخ نگاری نیز به حساب می آید. "ناصرخسرو" در نگارش این اثر سبکی منحصر به فرد ارائه داده که در آن تلاشی برای متاثر نمودن مخاطب صرفا با لفاظی و مهارت های نوشتاری ننموده است؛ بلکه با شرح دقیق چیزهایی که به چشم خود دیده است، مخاطب را نیز در لذت مشاهده ی آن موارد دخیل می کند.
      

یادداشت‌ها

          وقتی یک پروژه، به اصطلاح عامیانه امروزی ،شیک و مجلسی اجرا میشه و به ثمر میشینه ...
🔹سفرنامه
(در واقع اولین سفرنامه حج)
🔸بر اساس قدیمی ترین نسخه
🔹محقق توانا 
🔸کار پژوهشی حرفه ای
🔴بهترین ناشر
🔹مدیر شایسته
اصلا همه موارد دست به دست هم داده تا یک اثر و نسخه که قدیمی ترینش در هند پیدا شده به چاپ برسه...
برشی از متن کتاب
"مسجدی که ما در آنجا بودیم.اندک رنگ شنجرف و لاجورد با من بود، بر دیوار آن مسجد بیتی نوشتم و به رنگ،شاخ و برگی در میان آن بردم.ایشان بدیدند،عجب داشتند ،و همه اهل حصار جمع شدند،و به تفرج آن آمدند.و مرا گفتند که اگر محراب این مسجد نقش کنی صد من خرما به تو دهیم! و صد من خرما نزدیک ایشان ملکی بود.چه تا من آنجا بودم از عرب لشکری به آنجا آمد و از ایشان پانصد من خرما خواست،قبول نکردند و جنگ کردند. و ده تن از اهل حصار کشته شد و هزار نخل بریدند و ایشان ده من خرما ندادند.چون با من شرط کردند،من این محراب نقش کردم و آن صد من خرما بدادند..."
فراز و فرودهای قشنگی وجود داره که این تیکه از کتاب رو بخاطر وفای به عهد مردمان فلج که با ناصر خسرو بسته بودند گذاشتم.
حتما حتما بخوانید ،با همین تحقیق...
ممنون از دکتر توکلی و انتشارات فخیم علمی فرهنگی و مدیریت محترم سرکار خانم رضایی
        

0