معرفی کتاب آواز داوود اثر قاسم شکری
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
توضیحات
چنار دیلاق و پیر خانه ی ما، درخت لوبیای سحر آمیزی است که بر شاخ و برگش، قلعه ی گراز هاست. ماده گراز لاسی همراه با توله هایش آن بالا لانه کرده و خرناسه هایشان خواب و خوراک از من گرفته. پای درخت پر شده از موی سیاه تنش و توله هاش شب تا صبح چه شیقه ها که نمیکشند.کسی باور نمیکند که من صدای آن ها را از بالای درخت شنیده ام جز خواهرم ناهید.تنها اوست که پای حرف هایم می نشیند و ریشخندم نمی کند.اصلا خود او بود که اول بار انبوهی موی سیاه ضخیم را به بلندای چند بند انگشت همراه با تپاله هایی بد بو پای درخت چنار دید.ماجرا را به دیگران گفتیم مسخرمان کردند و گفتند خیالاتی شده ایم. ((گراز؟توی این شهر.آن هم بالای درخت؟)) ...ساعتی بعد.بالای درخت.سرم میان کشاله ی ران ماده گرازی است و شیری گرم از نوک پستان های ورم کرده اش چکه چکه میچکد و درونم را به آتش میکشد.بوی غریبی پیچیده در منخرینم.بوی شیر و شاش و هم آغوشی.
لیستهای مرتبط به آواز داوود