خلاصه‌ی یک جمله‌ای: ماجرای خوک کوچولویی که نمی خواهد سوسیس شود.

  این کتاب درباره‌ی بچه خوک کوچولوییه که عاشق زندگیه. در واقع این یک داستان درباره خود زندگیه. درباره‌ی احساسات و دوستی ها، درباره ارزش لحظه ها و وفاداری تا پای جان.
 این کتاب یکی از بهترین داستانهای کلاسیک در ادبیات کودک و نوجوانه. مفاهیم خیلی خوبی رو به بچه ها به شکل غیر مستقیم یاد میده ، مثلا بهشون یاد میده که به سایر موجودات زنده احترام بگذارن ، و  چطور در کنار هم در صلح زندگی کنن. 
بهشون یاد میده که داشتن یک دوست خوب و صمیمی چقدر عالیه. و کیفیت دوستی مهم تر از تعداد افراد دور و برشونه. 
 قهرمان داستان "شارلوت" عه، دوستی که برای نجات زندگی دوست کوچکش هرکاری میکنه. دوستی که یک قول داده و حالا برای عمل بهش هر جور فداکاری میکنه و حتی دست به خلق معجزه میزنه.
 
 من معمولا با خوندن داستانهایی که آخرش یک بچه  میمیره( همینطور دیدن اینجور فیلمها) به شدت احساساتی میشم و زار میزنم.  آخر این کتاب هم بعد از مرگ شارلوت خیلی خیلی متاثر شدم و گریه کردم . با وجود اینکه اون ظاهرا فقط یک عنکبوت بود، ولی روح بزرگ و به شدت شخصیت انسانی داشت خیلی زیاد تحت تاثیر عواطف و شخصیتش قرار گرفتم و عاشقش شدم. با مرگش هم واقعا انگار دوستی رو از دست دادم . (اما نگران نباشید، ما بچه ها هم باید بفهمیم مرگ هم جزوی از زندگیه و باهاش دیر یا زود کنار میاییم)
پسسسسس  لطفا این کتاب کلاسیک بسیار شگفت انگیز  رو برای بچه ها و شاگردهاتون بخونید و از احساساتی شدن نترسید . چیزهایی که با شنیدن و خوندن این داستان به دست میارن به اون گریه های آخرش می ارزه.
        

          این کتاب رو از نشر افق خوندم
و لذتش دو برابر شد


نویسنده خیلی خوب دوستی ویلبر و شارلوت رو توصیف کرده بود

واقعا رابطه دوستیشون خیییلی قشنگ بود