قرارگاه سری نصرت: خاطرات عباس هواشمی

قرارگاه سری نصرت: خاطرات عباس هواشمی

قرارگاه سری نصرت: خاطرات عباس هواشمی

3.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

دستگاه حدود پنج متر زیر آب بود و می بایست با لباس غواصی پایین می رفتیم و سیم بکسل یا زنجیرها را پایین بلدوزر می بستیم. کپسول اکسیژن و لباس غواصی داشتیم؛ ولی هیچ یک از ما تا آن روز از کپسول استفاده نکرده بودیم. من آن روز از روی ناچاری تصمیم گرفتم کپسول اکسیژن را به پشت خود ببندم و برای بستن سیم بکسل به زیر آب بروم. برادران نگران بودند و گفتند:اگر شما آن پایین جایی گیر کردید ما چه کار کنیم؟