عقل گرایان
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
قرن هفدهم شاهد تغییر نظری بنیادی در شیوه های اندیشیدن ما درباره خودمان و جهان بود. نظر اطمینان بخش قرون وسطی درباره جهانی زمین - مرکز که به صراحت به سود بشر طرح شده بود پیوسته در حال فرسودن بود؛ ولی در همین هنگام خوش بینی تازه ای درباره امکان پرورش تبیینی روشن و جامع در خصوص چگونگی کار جهان سر بر آورد. این خوش بینی با عزمی برای رسوخ به طبیعت ذهن انسان و نسبت آن با جهان مادی نیز همراه بود.جان کاتینگهام با توجه به همین زمینه فکری کوشش های سه فیلسوف بزرگ «« عقل گرا»» - دکارت اسپینوزا، لایبنیتس - را پی می گیرد که برای دست و پنجه نرم کردن با نقش تازه انسان در طبیعت و فراهم کردن فهمی یکدست از واقعیت به طرح نظام های نوین فلسفه پرداختند، او نخست درصدد نشان دادن این امر است که اندیشه های آنان تا چه اندازه از نزدیک به یکدیگر مربوط اند ، و سپس به تحلیل شیوه های دست و پنجه نرم کردن آنان با مباحث مناقشه انگیزی همچون نسبت میان ذهن و بدن و طبیعت جوهر و نحوه رسیدن به آزادی و زندگی پر بار انسانی می پردازد. او به شیوه ای سخت انتقادی اندیشه های آنان را می سنجد و ، در انجام دادن این کار ، توانایی آنان را در پرداختن به مباحث بزرگ فلسفی آشکار می کند که امروز هنوز بسیار زنده اند.