معرفی کتاب Blood of elves اثر Andrzej Sapkowski مترجم Danusia Stok

Blood of elves

Blood of elves

Andrzej Sapkowski و 1 نفر دیگر
4.1
8 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

8

ناشر
جنگل
شابک
0000000011817
تعداد صفحات
416
تاریخ انتشار
1398/12/13

توضیحات

کتاب Blood of elves، مترجم Danusia Stok.

یادداشت‌ها

محمد

محمد

1404/4/3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          جنگ, انتقام, نژاد پرستی, هیولاها و کلی چیز دیگه باعث شده دنیای ویچر تبدیل بشه به یک اشوبی که به نظر بی پایان میاد.
 بین تمام این ها گرالت میخواد توی این جنگ ها و کشت و کشتار بی طرف باشه و بچه ای که سرنوشتش هست رو بزرگ کنه و اون رو سالم نگه داره. برای همین سیری رو به قلعه ویچرها یعنی "کی مورن" برده. حداقل برای یک مدت.
خیلی قشنگ بود که سیری رو با کارکتر های مختلف میدیدم بخصوص با ویچرهایی که سعی داشتن بهش مبارزه یاد بدن. رابطه و حرفای سیری با ویچر های دیگه خیلی برام لذت بخش و خنده دار بود. کارکتر سیری خیلی خوب به عنوان یک بچه به نمایش گداشته شده بود که عملا برای هر چیزی خوشحال میشد حتی ساده ترین جادوها. چون ندیده بود. اون تازه یک بچه بود. به یک بچه  کوچیک وقتی سگ نشون میدی ذوق میکنه و میگه هاپو و دقیقا رفتار سیری دربرابر جادو های تریس و ینفر همین بود.
نژاد پرستی باعث شده الف ها هم خسته بشن و بلند بشن و سخت تر از قبل بجنگن. گرالت حتی نمیخواد طرف اون ها باشه و میخواد بی طرف بره جلو ولی توی ذهنش میدونه که با این جنگ ها که همه جا رو فرا میگیره بلاخره قرار سراغ اونم بیاد و سراغ عزیزاش میان پس بی طرف موندن غیرممکنه ولی بازم گرالت در تلاشه که بی طرف باشه.  در حالی که سیری هنوز بچه است و درحال ساخت طرز فکرهای خودشه و با دیدن جنگ و کشته شدن خانوادش  به گرالت میگه: هدف اینکه جنگیدن و محافظت از خودم رو بلد باشم چیه وقتی نمیتونم از شمشیرم استفاده کنم. سیری میخواد طرف مظلوم رو بگیره. که بنظر خودم الف ها مظلوم واقع شدن تاحالا.
رابطه سیری و ینفر هم خیلی خوبه ینفر یک زن جدی و حدودا بی اعصاب و خوشگل و قدرتمند و از طرفی سیری یک بچه با رفتار های بچگانه باعث میشه از مکالمه های این دو نفر باهم هم خندتون بگیره.
نمرم به کتاب 4 از 5 بود.
پیشنهادمم اینه که قبل این کتاب: کتاب های قبلی ویچر رو بخونید که دوتا کتاب داستان کوتاه هستش چون وقتی کارکتر های قدیمی رو میبینید که اینجا دوباره همدیگه رو میبینن: اول اینکه گیج نمیشید و دوم اینکه خیلی حال میده دیدار دوبارشون.
        

0