اتوبوس پاکستانی
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
چند بار دیگر همان خواب را دیدم. هربار چیز تازه ای از جزئیات را می فهمیدم. کرم های شب تاب اول که می چرخیدند؛ رنگشان سبز و زرد و فسفری بود و بزرگ تر که می شدند اولش فسفریشان از بین می رفت و بعد سبزشان. وقتی هم که مشخص می شد نور چراغ اتوبوس هستند، زردش به نارنجی تمایل پیدا می کرد. دیگر کمتر می ترسم از آن اتوبوس. حتی توی خوابم تلاش می کنم بایستم که از رویم رد شود که شاید داخلش را ببینم اما نمی توانم.
یادداشتها