اجسام
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
به جنگ که فکر می کنم زخمی می شوم به کویر که فکر می کنم ترک برمی دارم به آسمان که فکرمی کنم پایین می افتم و هروقت به جنگل می اندیشم گله ای از گوزن ها از رویم رد می شود. جرات فکر کردن به تورا ندارم «دریا» نام عمیقی برای یک معشوقه است و من هیچ وقت شنا کردن بلد نبوده ام