خانواده ی تهی
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
چشمم در انزوا،سرشار از تاریخ خود،مستاصل میگریزد،می زداید و فراموش میکند؛اکنون تماشا میکند سرسختانه تماشا میکند،مثل دانشمندی در پی چاره تصمیم میگیرد چند روزی کلمات را فراموش کند تا دست آخر بفهمد آن کلمات در خور رنگ ها؛آن آبی خاکستری لاجردی دریا،آن سفیدی امواج،مقابل کمال تماشای این آشفتگی غنی که در خود حمل میکنند،هیج خواهد بود.