معرفی کتاب سرمای قطبی اثر آرنالدور ایندیرداسون مترجم زهرا زارعی

سرمای قطبی

سرمای قطبی

2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

ناشر
قطره
شابک
9786223080258
تعداد صفحات
344
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در یکی از روزهای یخبندان ژانویه، پلیس ریکیاویک به جایی فراخوانده می شود. خبر از کشف جسدی را به آن ها داده اند. پسری تیره پوست در حوضچه ای از خون. پلیس تحقیقاتش را آغاز می کند. از یک طرف خبر گم شدن برادر پسر به گوش می رسد. آیا او در قتل برادرش دخیل است یا فرار او دلایل دیگری دارد؟ قتل پسر، کارآگاه ارلندور را وادار می کند تا با تراژدی گذشته ی خود روبه رو شود و حقایقی از دل ماجرا بیرون بیاورد. حقایقی تلخ و ناخوشایند.
      

یادداشت‌ها

hatsumi

hatsumi

1403/11/20

          داستان قتل پسری ده ساله به نام الیاس هست، الیاس پسری تایلندی هست که به همراه مادرش سونی و برادرش پونزده سالش نیران به ایسلند مهاجرت کردند، ما سه کارگاه یعنی الینبورگ، سیگودور و ارلندور همراهی میکنیم تا از معمای این قتل پرده برداریم.

اول از همه من دوست داشتم یه کتاب پلیسی از نشر قطره بخونم که تا حدودی هم حال و هوای زمستونی داشته باشه ، شروع کتاب جذاب بود ، اما تعداد زیادی شخصیت به داستان وارد میشدن که اصلا خیلی هاشون لزومی نداشت توی داستان حضور داشته باشن، جزییاتی که ما نیازی هم نبود اون ها رو بدونیم و فقط داستان رو گیج کننده کرده بود، ازهیجان داستان کم کرده بودند، توی کتاب های پلیسی معمولا سیر رخ دادن اتفاق ها سریع هست اما اینکه نویسنده واقعا اومده بود وسط اون هیجان و کنجکاوی ما برای دونستن قاتل یک سری صحبت های اضافی مثل داستان زندگی کارگاه ها کرده بود واقعا خسته کننده میکرد داستان رو، من اولش فکر میکردم قاتل استفان هست ، یعنی شخصی که ادعا داشت با تلفن همراه مقتول با پلیس تماس گرفته ، چون بعدش سونی مادر مقتول گفت که پسرش تلفن همراه نداشته اما واقعا اونقدر عصبانی هستم که میخوام سرمو بکوبم توی دیوار ، واقعاwthمنظورت چیه که 



🔴spoiler alarm....🔴


.

.
منظورت چیه که قاتل هیچ انگیزه ای نداشته من سیصد صفحه کتاب نخوندم که تو بیای بگی قاتل انگیزه ای نداشته و اینهمه شخصیت رو واقعا هوف نمیدونم چی بگم اینهمه شخصیت رو به داستان وارد کردی که آخر بگی قاتل دو تا پسر بودن که فقط از روی سرگرمی اینکار رو کردن؟ 

از پلات تویستی که مادر پسره بوده که به الندور زنگ میزده خوشم اومد ولی اینکه واقعا هیچ انگیزه ای نداشتن باعث میشه سرمو بکوبم به دیوار، یاجزییات زندگی کارگاه مثل گم شدن برادر ، یا حامله نشدن همسر اون یکی، واقعا لازم نبود و از هیجان کتاب کم می کرد، واقعا دوست دارم بخاطر قاتل ها سرمو بکوبم توی دیوار، منوخیلی عصبانی کرد.ترجمه کتاب هم کمی منو اذیت کرد، بعضی جاها یکم گنگ بود .
⋌༼ •̀ ⌂ •́ ༽⋋
        

14