نظریه ی ادبیات: متن هایی از فرمالیست های روس

نظریه ی ادبیات: متن هایی از فرمالیست های روس

نظریه ی ادبیات: متن هایی از فرمالیست های روس

تزوتان تودوروف و 1 نفر دیگر
0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
0009648897042
تعداد صفحات
360
تاریخ انتشار
1385/6/29

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        مجموعه ی حاضر، حاوی مقالاتی است از فرمالیست های روس در حوزه ی ادبیات که پس از دیباچه و مقدمه ای از "رومن یاکوبسون" و "ت. تودوروف" این عناوین را شامل می شود: "نظریه ی روش فرمال/ بوریس آیخن باوم"، "هنر هم چون فرآیند/ ویکتور اشکلوفسکی"، "واقع گرایی در هنر/ رومن یاکوبسون"، "کوشش های سبک شناسی/ ویکتور وینوگرادوف"، "مفهوم ساخت/ یوری تینیانوف"، "درباره ی تحول ادبی/ یوری تینیانوف"، "مسائل مطالعات ادبی و زبان شناختی/ یوری تینیانوف، رومن یاکوبسون"، "ریتم و نحو/ اوسیپ بریک"، "درباره ی سطر شعر/ بوریس توماشفسکی"، "ساختمان داستان کوتاه و رمان/ و. اشکلوفسکی"، "نظریه ی نثر/ ب. آوخن باوم"،"شنل گوگول چگونه ساخته شده است/ ب. آیخن باوم"، "دگرگونی قصه های پریان/ ولادیمیر پراپ" و "درون مایگان/ بوریس توماشفسکی". گفتنی است: "فرمالیسم، در معنای تحقیرآمیزی که منظور دشمنان آن بود، به جریانی در نقد ادبی اطلاق می شد که در روسیه بین سال های 1915 تا 1930 مطرح بود. آموزه ی فرمالیستی منشا زبان شناسی ساختارگرا یا دست کم منشا جریان حلقه ی زبان شناسی پراگ است. امروزه ساختارگرایی به لحاظ نتایج روش شناختی خود بر حوزه های متعددی تاثیر گذاشته است. از این رو، عقاید فرمالیست ها در اندیشه ی علمی ارموز حضور دارد؛ برخلاف نوشته هایشان که نتوانسته از مرزهای متعددی که از آن موقع تا کنون پدید آمده است بگذرد".
      

یادداشت‌ها

فرمالیسم،
          فرمالیسم، از سر خط

«ایسم‌»ها زندگی دوگانه‌ای دارند. در نظر واضعان و موافقانشان موضوع ستایش و باورند و ابزار و اسباب کوبیدن خصم‌، در نظر مخالفانشان اسباب تحقیر و تکفیر‌. حتا برخی از «ایسم‌»ها حکم دشنام و لیچار یافته‌اند. در همین ایران خودمان همین‌طوری سرسری هم که بنگریم چندتایی‌شان یادمان می‌آید: لیبرالیست! (مرفه بی‌درد) کمونیست! (لامذهب که تحریف‌شده‌اش می‌شود لامصّب!) آنارشیست! (هرهری‌مذهب، بی‌اصل و اصول، آشوب‌طلب) و… فرمالیست! (ظاهربینِ ظاهرپرستِ فوفول‌‌مآبِ بی‌دردِ نامتعهد) اما همه‌ی اینها مکاتب فکری‌اند نه مشتی لاطائلات. مثلاً همین فرمالیسم. اگر اصلاً ندانی که چیست و ناظر بحثی باشی و کسی آن وسط حریف را به‌تحقیر فرمالیست خطاب کند، لابد فکر خواهی کرد که فرمالیسم دغدغه‌ی منحط ازمابهتران است. ولی بعد که می‌روی چهارتا مقالۀ اصلی از واضعان فرمالیسم می‌خوانی، مثلاً در کتابی که تودوروف از فرمالیست‌های روس گرد آورده، از دقت نظر و وسعت دید کوشندگان آن مکتب در شگفت می‌شوی. ممکن است برخی فقرات را بپذیری برخی را نه؛ حتا ممکن است به‌کلی هیچ‌چیزش را نپذیری. اما دیگر این‌طوری نیست که آن مکتب را مترادف ظاهربین و ظاهرپرست بدانی. فرمالیسم چیست؟ آیخن‌باوم می‌گوید: «مسئلۀ اساسی فرمالیست‌ها روش مطالعات ادبی نیست، مسئلۀ آنان ادبیات به منزله‌ی موضوع این مطالعات است». مثلاً ممکن است ما ریتم را در شعر تابع عروض بدانیم و عروض را فرع بر معنی ارزیابی کنیم. در این صورت ریتم مفهومی انتزاعی خواهد بود که خود را بر شعر تحمیل می‌کند. و آن‌گاه شعر چه خواهد بود؟ شعر «معنی» خواهد بود که شاعر می‌کوشد به واسطه‌ی ریتم بیان کند. این طرز تلقی با ایجاد ثنویتی مصنوعی سطر شعر را به دو اقلیم «معنی» و «صناعت» تقسیم می‌کند. دردمندان را سفیران «معنی» به شمار می‌آورد، فکل‌کراواتی‌های بی‌درد را ره‌گم‌کردگان طریق «صناعت». اما مطالعۀ نظرورزانۀ اُ. بریک به ما نشان می‌دهد که ریتم مقوله‌ای انتزاعی نیست؛ ریتم در مرتبۀ نخست با اساس زبانی شعر یعنی جمله ارتباط دارد. ارتباط ریتم با عروض ثانوی‌ست. ریتم مکمل شعر [معنی] نیست، بنیان سازندۀ آن است. بنابراین، فرمالیسم انتزاعی کردن «مطلب» نیست، طریق از انتزاع درآوردن آن وجهی از «مطلب» است که زائده‌ای انتزاعی بر شعر قلمداد شده است. با این مجموعه‌متن انگار تازه با مفاهیمی آشنا می‌شویم که گمان می‌کردیم از آنها برگذشته‌ایم.
        

0