عشاق برقصید ..
7 کتاب
ای عاشقانِ سرمستِ ازل ! در حریمِ رقصِ قدسی ، چنان بچرخید که دُردِ زمان در جامِ مِیِ وجودتان به جوش آید !
پاهایِ شما سِپَرهایی از نورند بر صفحهٔ زمختِ ماده ، و هر گام، مُهرِ ابدیت است بر طومارِ ناچیزِ دهر .
این سماعِ الهی نه جنبشی زمینی ، که تجلّیِ اسطقسِ عشق است ؛ چونان شعلهای که در بادِ تقدیر ، رازِ خاک را با افلاک درمیآمیزد .
پیکرهایِ شما برگهایِ زرینیاند بر شجرۀ طوبیِ معنا ، که هر لرزششان قصیدهای است ازلی در ستایشِ جمالِ حق !
در این وادیِ رقصآلود، سکون گناهی است نابخشودنی ، خورشید، چراغدارِ این محفلِ ملکوتی گشته ؛ و ماه، آیینۀ گردانی است که سایههایِ شما را تا بیکرانِ معنا میتاباند ، حتی زمزمۀ باد نیز در این مجلس، نوازشی است بر اوتارِ روح ؛ برقصید! که در هر چرخش، جهانی زاده میشود و جهانی میمیرد ، برقصید ! تا ثابت کنید خاک نیز قابلیتِ پرواز دارد ؛ برقصید ! که این پایکوبی، زبانِ گویایِ اسرارِ ازلی است ، و هر حرکتِ شما، حرفی است از الفبایِ ناگفتۀ هستی .
ᥲv𝗂ᥢᥲ;
7 روز پیش
1