جزئیات فعالیت
زینب لطفعلیخانی تا صفحۀ 17 خواند.
2 روز پیش
دو نوع فیلمنامهی بد: ۱- داستان شخصی (پایان فیلمنامه به زبان تصویر یعنی دویدن در حرکت آهسته میان گلها در حالی که عشق تازهای در قلب او میشکفد 😂) داستان شخصی ساختار ضعیفی دارد، واقعنمایی از زندگی را با حقیقت اشتباه می گیرد. فکر میکند هرچه زندگی روزمره را دقیقتر ببینید، تصویر دقیقتری از حقایق ارایه میکند، اما امر واقع، حقیقتی جزئی و فرعی است. حقیقت اصلی در پشت، ماورا، درون و زیر سطح ظاهری است. ساختار واقعیت را حفظ میکند یا از هم میپراکند. مستقیماً قابل مشاهده نیست. حقیقت زندگی است و نه فقط امور ملموس و مرئی. ۲- فیلمنامهی بدی که «یکموفقیت تضمین شده تجاری است.» ساختار پیچثده و سنگینی دارد. هیچ رابطه ای با زندگی ندارد. حرکت و جنبش با سرگرمی اشتباه گرفته شده.با کنش سریع بیننده را به هیجان می اورد. واقعیت ساختگی جایگزین تخیل می وشد. اما لذت دیدن ان زودگذر و سطحی است.
1
0
0
(0/1000)
هنوز نظری ثبت نشده است.
نظرات