یادداشتهای فاطمه گودرزی (8)
این کتاب را سه سال پیش ، مطالعه کردم.داستانش را نپسندیدم.خیلی تلخ بود. دلم برای همسر مهراب سوخت.البته خانواده ی مهراب هم در اخلاق و رفتار او نقش و تأثیر به سزایی داشتند.اگر مهراب به یک روانشناس مراجعه میکرد انقدر دچار مشکل نمیشد و زندگی به کامش تلخ نمیشد و از زندگی در کنار خانواده اش لذت میبرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
عالی بود.خیلی زیبا ، سختی های تغییر دین در کشور های غیر مسلمان را به تصویر کشیده بود.واقعا به حال ادواردو قبطه خوردم.او یک مسلمان واقعی بود.با وجود اینکه پدرش او را تهدید کرد که تمام ثروت و قدرتش را از او میگیرد از عقیده اش دست نکشید و قید اموال دنیوی را زد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
3
عالی بود.همیشه از خاطرات اسرای مرد شنیده و خوانده بودم.این کتاب سختی های جنگ و اسارت بانوان را به تصویر کشیده بود.هر لحظه خودم را همراه معصومه میدیدم و با او زجر میکشیدم.داستان جوری روایت شده بود که هر لحظه میتوانستم خودم را در اردوگاه استخبارات تصور کنم.لحظه ی آزادی معصومه خیلی گریه کردم.واقعا کتاب جذابی است.آدم را به یاد غریبی و اسارت حضرت زینب (ع) می اندازد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
3