یادداشت‌های سعیده حبیبی اصل (8)

                قصه قبرستون، از معدود کتاب هایی هستش که محیط اداره رو به تصویر میکشه. با ریشه ای که خودم در خوی داشتم از خوندن این کتاب وخط روایی و شخصیت هایی که توش توصیف شده بودند لذت بردم. همراه شون بستنی خوردم، از دست یه عده حرص خوردم، دلم به حال مرگ در غربت یه عده سوخت، منتظر بودم ببینم آبدارچی آقای شرفخانلو چه کارهایی میکنه. خلاصه که باهاشون زندگی کردم.
بخصوص اون قسمت صبحانه های اداری که مزه دیگه ای داره غذا توی اداره. به طرز عجیبی واقعیت داره. :)
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.