یادداشت Navid Kalahroudi

                آنکه زندگی روزمره را برای خود انتخاب می کند از هرگونه فضیلتی خالیست. زندگی غیر اصیلی که شخصیت این داستان اثر تولستوی برای خود در پیش گرفته است عملا در گذر زمان او را به موجودی مفلوک بدل می سازد. برای ایوان و همسر و خانواده اش تنها پول، ترفیع مقام ایوان، خریدن خانه بزرگتر و آراستن آن مهم است و زندگیشان روزانه با مهمانی های مختلف و شرکت در مسابقات قمار می گذرد. 
به نظر می رسد آنچه شخصیت ایوان به تدریج به خصوص در روزهای واپسین زندگی اش بدان پی میبرد این است که او هیچ گاه مرگ اندیش نبوده است حال آنکه شاید اساسا معنی هستی و زندگی در پیوند با اندیشیدن به مرگ و نیستی شکل بگیرد. 

پست و مقام بالای ایوان در دادگاه، افزایش حقوق، زن زیبا و ... هیچ کدام در هنگام مرگ ایوان را یاری نمی کند و جالب تر آنکه ایوان در لحظات منتهی به مرگش تنها از یک پیشخدمت روستایی آرامش می‌گیرد و تنها لحظاتی درد او را تسکین می‌دهند که مربوط به قبل از زندگیِ غیر اصیل و ابژه وار او هستند یعنی سالهای کودکی یا اوایل ازدواجش که هنوز زندگی ساده ای دارد. 

#مرگ_ایوان_ایلیچ
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.