یادداشت علی دائمی
1402/8/13
🔻ساعدی به فضاهای روستایی و بازنمایی واقعگرایانهٔ آنها علاقه دارد. قصهٔ این نمایشنامه هم مثل اثر درخشانش، «عزاداران بیل»، در چنین فضایی رقم میخورد. نویسنده با یک قصهٔ تمثیلی، به زیبایی نقاب از چهرهٔ استعمار برداشته و از طریق یک داستان استعاری دلایلِ استعمار را در رفتار و کنشهای یک ملت جستوجو میکند. استعمار یک پدیدهٔ پیچیده و تدریجیست که با وعدهٔ آبادانی و پیشرفت شروع میشود. مخاطب اصلی ساعدی در اینجا تودهٔ مردم هستند که اگر آگاه و هشیار باشند میتوانند جلوی نفوذ و سلطهٔ بیگانه را بگیرند و درغیر این صورت خودشان زمینه را برای بردگی خود مهیا خواهند کرد. 🔻بنابراین مسئلهٔ ساعدی، مسئلهٔ یک روز و دو روز نیست. مضمون و پیام اصلی نمایشنامه هنوز هم زنده و گرم و بهروز است و به درد اهالی جامعهٔ امروز ما میخورد. نویسندگان بزرگ کسانی هستند که حرفها و پیامهایشان محدود به دورهٔ حیات آنها نیست و از زمانهٔ خودشان جلوترند. 🔻پایان نمایشنامه شوکهکننده و بسیار تاملبرانگیز است. نویسنده ضربهٔ پایانی را محکمتر میزند و در لحظهٔ درستی نمایشنامه را به پایان میرساند تا مخاطب فرصت کافی برای تفکر داشته باشد. اگرچه وقایع نمایشنامه تاحدی قابل پیشبینیست، اما تعلیقِ حاکم بر قصه و همچنین استحالهٔ تدریجی و هولناک برخی شخصیتها (آنگونه که در عزاداران بیل هم دیده بودیم) مخاطب را ترغیب به دنبال کردن داستان میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.