یادداشت عینکی خوشقلب
1403/9/15
3.2
6
این بار کسی کشته نشده؛ داستان وسط جنگ جهانی دوم اتفاق میافته در وضعیتی که دست برتر با آلمانهاست و در این قصه شخصیتها قراره در انگلیس یک جاسوس آلمانی رو پیدا کنن. خبری از خانم مارپل یا پوآرو هم نیست و شخصیت اصلی داستان آقایی به نام بریسفورده که همراه با همسرش به یک هتل میره که گویا محل اختفای جاسوس آلمانیه. (این زوج توی کتابهای دیگه آگاتا کریستی هم حضور دارن) حالا باید جاسوسی رو پیدا کنن که مشخص نیست مرده یا زن؟ و تنها چیزی که میدونن اینه که اول اسمش "ان" یا "ام" ئه. روابط بین شخصیتها، کشف رابطههای اونها و جستوجو برای پیدا کردن جاسوس، جالب و جذاب بود. ولی نمیتونم بگم که از اون کارآگاهیهای به یاد موندنی بود، چون الان که کمتر از یک سال از خوندنش گذشته، چیزی از جزییات و شخصیتها و معمای داستان خاطرم نیست. ولی فضاسازی داستان و محل اختفای جاسوس رو خیلی خوب یادمه، احتمالا فضاسازی قصه قویتر بخشهای دیگهاش بوده. اگر خواستید یک داستان معمایی بخونید که لزوما به قتل ربطی نداشته باشه یا از قصههای مرتبط با جنگ جهانی دوم لذت میبرید سراغش برید. کتاب برای مخاطب بالای ۱۲ سال هم مشکلی نداره.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.