یادداشت ستایش احمدوند

تل آویو سقوط کرد: ندای وحدت ۱۰۰۱
         کبوترهای بیت المقدس حوض های آب رقص چمن ها با آوای نسیم در آن زمین بهشتی چشمهای یحیی که به آسمان دوخته شده بود، قامت هادی که در صحن مسجد الاقصی به سجده افتاده بود اشکهای یعقوب که از شوق وصال بر زمین می چکید دست های ساره که به مناجات به سوی آسمان برافراشته شده بود. سلاح هایمان که بیرون از اینجا بر زمین گذاشته بودیم، رواق ها گنبدها، ایوانها و مناره ها روی تپه ای از تپه های چهارگانه در شهر قدیمی قدس همه و همه مرا به وجد آورده بودند. نماز ظهر و عصر را نه شکسته که کامل خواندم و دعا کردم عزیزانم زودتر به تل آویوسرنگون شده یافای آزاد شده بیایند.
آنجا زیر آسمان مسجد الاقصی مسجد ایلیا، خدا را  یافتیم.

تصویرسازی زیبایی رو از فلسطین و غزه و دروازه های خوش اسمش کرد..
چند روزی در هوای قدسِ ندیده ی عزیزم نفس کشیدم!
اما خب بگویم کتاب به اندازه های سر و صداهایی که کرده بود رضایت بخش نبود اما در اندازه ی خودش چرا :)
      
101

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.