یادداشت معصومه توکلی
1402/1/30
عطیه دختر دوازده ساله ی کتابخوان و اهل قلمی است که وبلاگ می نویسد. او عکس ارمیا امامی یکی از هم دوره ای های دوران دانشجویی مادرش را که از ایران رفته است، در آلبوم قدیمی مامان می بیند و شروع می کند در وبلاگش نامه هایی خطاب به او نوشتن. پس از مدتی خوانندگان وبلاگش هم به جمع نامه نویسان می پیوندند و یک حرکت جمعی برای یافتن عموارمیا شکل می گیرد. در صفحات آخر کتاب حقیقت گم شدن عموارمیا روشن می شود و همچنین سرّ نام عجیب کتاب: مامان را ببخشید! کتاب روان و خوشخوانی بود. مناسب سال های ششم تا هشتم. مختصری اغلاط تایپی و ویرایشی داشت و یک کم هم تفاوت لحن نویسندگان نامه ها خوب درنیامده بود. یعنی افراد مختلف با سنین و جایگاه های اجتماعی مختلف شبیه هم حرف زده و نوشته بودند. بخوانیدش! پی نوشت: بعضی وقت ها کتاب ها خیلی خوب با احوال آدم چفت می شوند. آن یک ستاره ی اضافه مال همین اقبال خوش است در چفت شدگی کتاب به حال آن شبِ ناخوش که به خواندن این کتاب، رنگش دیگر شد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.