یادداشت [یه‌سازانای‌‌نصف‌نیمه‌ٔدرحال‌ورود‌به‌کالجیوم]

کلید برنزی
از اونجایی
        از اونجایی که به شدت شوکه بودم تا چند ساعت نتونستم گوشی دستم بگیرم و گزارش تموم شدن این جلد و ثبت کنم. 
بنظرم برای اتفاق ناراحت کننده‌ای که در پایان باهاش مواجه شدیم میانگین امتیازات این جلد پایین اومده ولی اگر از دیدگاه منطقی به این قضیه نگاه کنیم و سعی کنیم احساسی بودن رو کاهش بدیم متوجه می‌شیم اتفاقا این  حادثه برای عوض کردن جو کتاب و درگیر کردن خواننده برای خوندن جلدای بعد منطقی و لازم بوده؛ و صدرصد این اتفاق باعث نمیشه از امتیازش خیلی کم کنم با اینکه خیلی ناراحت و عصبانی شده بودم.  چه بسا بنظرم این جلداز دو جلد قبل قوی‌تر بود و دلیلش هم روند کند اولیه داستان بود که تقریبا من به این اطمینان رسیده بودم تو این جلد واقعه‌ی مهم و تاثیرگذاری رخ نمیده تا اینکه رسیدم به بیست سی صفحه اخر. 
من هنوز مجموعه رو کامل مطالعه نکردم و قاعدتا این جلد نسبت به دو جلد قبل هیجانی و حساس‌ترین جلد بوده چرا که نقشای اصلی نوجوونی رو دارن تجربه میکنن و بزرگ شدن. 
بنظرم فانتزی‌ خون‌ها حتما باید پنج‌گانه ی مجیستریوم رو در طول زندگیشون شده یکبار مطالعه کنن. 
اکیپ سه نفره زیبا و دوست داشتنی.... 
خب، من واقعا هنوز تو شوک هستم. 
      
10

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.