یادداشت مجید شفیعی

                نمیدانم این در هم آمیزی چه جذابیتی برای برخی دارد؟! 
چرا باید مطالب فردی سرخ پوست که به مسیحیت تغییر مذهب داده و عرفان سرخ پوستی و مسیحیت را با گزاره های روانشناسی قاطی کرده و ملغمه ای بی سر و ته ارائه کرده برای انسان غرب آسیایی مسلمان با عقبه ی زرتشتی جالب باشد!!!!!؟
چرا باید انسان یافته ها و ارثیه دانایی خانوادگی اش را دور بریزد و مطالب بی سر و ته میگل را با برچسب حتما درست برگیرد و اجرا کند؟
به دستور عقل و روایت عیسی علیه السلام که میفرماید انسان مبعوث نمی شود مگر آنکه دوباره متولد شود، علم و دانش و عقاید پدران و گذشتگان هیچ مجوزی برای قطعیت ندارد و باید آنها را دوباره اندیشید و خود انتخاب کرد.
اما چرا من باید حرف کسی را که میگوید نجواهای درون سرم همان خداست را قبول کنم؟ پر واضح است که هیتلر هم به نداهای سرش عمل کرد و صدام هم و هیچگاه راه خود را غلط نمی دانستند.
کتاب بی مایه و زرد پر رنگ و ضد توحید و تعقلی است و سه گزاره ی واضح و درست روانشناسی و یک اصل اساسی یعنی تلاش را به عنوان راهکار رهایی از مشکلات و زندگی در بهشت معرفی میکند که این هر چهار قطعا درست و راه گشاست و مطالب بیهوده و بی سر و ته لابه لای این تیترها پر از ابهام و تضاد است و برای هر کس مفید باشد (که نیست) برای انسان مسلمان غرب آسیا نیست.
کاش کتاب لغو مجوز شود و بیهوده وقت و ذهن عزیزان کم مطالعه و کم دقتمان را اشغال و تلف نکند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.