یادداشت پیمان قیصری

                2.5 ⭐
کتاب قطار سر وقت یا در ترجمه‌ی دیگه قطار به موقع رسید، داستان یک سرباز آلمانی است که از جایی که مشخص نیست کجاست می‌دونه چه روزی می‌میره، روزی که چند روز بیشتر بهش باقی نمونده و با کلمه‌ی کلیدی به زودی توی داستان باهاش بازی میشه. من به زودی میمیرم، به زودی به زودی
هاینریش بل به نظر میاد خواسته بگه که در جنگ حتی سربازهای کشور مهاجم هم مورد ظلم واقع شده و نیازمند دلسوزی و ترحم هستند. 
داستان از سه قسمت مشخص ولی در هم تنیده تشکیل شده، قسمت اول تنهایی سرباز آلمانی آندریاس، قسمت دوم آشنایی و بازی و گفتگوی اون با دو نفر دیگه در قطار و گوش دادن به داستان اونها ولی در انتها آشنایی با دختری جاسوس در فاحشه خانه‌ای در لهستان و درگیری ماجرای عشقی.
چیزی که در داستان به وفور میشه دید احساس پشیمانی و شرم از جنگ توسط نویسنده هست و چیزی که وجود نداره امید. داستان جالب و عمیق اما گاه گاه با چیره شدن کسالت به خواننده پیش می‌ره. در مجموع امتیاز من به این کتاب کمتر از ۳ هست و بیشتر از ۲ ولی خب نیم نداریم منم دلرحم، همون سه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.