یادداشت محمد مهدی شاطری
1403/9/24
کتاب، همانطور که خود نویسنده اشاره کرد، ساده و شاید کمی حوصله سر بر هست، مهدی حجوانی مثل خیلی از ما علاقمند به تعمیم و بازنمایی افراطی است که صحبت درمورد مورد دومی را نمی شود در چند خط خلاصه کرد و در این یادداشت نمی گنجد. ولی تعمیم را مسئله اساسی هست می شود تا حدودی باز کرد. شما با روایتگری مواجه هستید که چند روز از زندگی خودش را در شهر مونیخ آلمان سپری کرده و با افراد محدودی در ارتباط بوده. محل سکونت خود او نیز تهران هست ولی میشه گفت کل یک سومی که من خوندم خلاصه میشه توی (ما) و (آنها). او از جز به کل می رسد. اگر حجوانی به نانوایی برود که نانوا نان خوشمزه می پزد با راحتی نتیجه می گیرد؛ نان ها در آلمان خوشمزه هستند ولی نانوایی های ایران مزه خوبی ندارد(مثال برای تعمیم این حرف در کتاب زده نشده و صرفا بیانگر الگوی برخورد در مواجه با مسائل است). خود او در مقدمه اشاره می کنه که من از دید خودم برای شما مطالب را بیان می کنم. ولی مدام پایش رو فراتر می گذارد و مباحث کلی و گاه اشتباهی را مطرح می کند و وارد حوزه جامعه شناسی می شود که گویا دید عمیقی از آن ندارد. این مسئله برای ما خیلی عجیب به نظر نمی رسد. و همیشه برایم جالب بوده است. من در از کودکی در کشور ایران و در خانواده ایرانی چشم با جهان گشوده ام اما اطلاعات عمیق و دقیقی از بسیاری یا بهتر بگویم همه وجوب فرهنگ، آموزش، جامعه و... ندارم حال چگونه می توانم در مواجهه با یک جامعه دیگر آنچه را مشاهده می کنم به راحتی تعمیم بدهم؟ تعمیم می تواند ما را سطحی، ساده انگار، مغرور بخاطر احساس دانستن و همینطور خطاکار کند و در عین حال به راحتی قابل قضاوت و بررسی نباشد. در هر صورت کتاب مونیخ به افق تهران در قضاوت با سفرنامه های افراد ایرانی مانند رضا امیرخانی و منصور ضابطیان حرفی برای گفتن ندارد.(در چند مسئله تعمیم در آثار این نویسندگان نیز مطرح است.)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.