یادداشت امیررضا سعیدی‌نجات

ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران
        بسم الله

همین ابتدا باید تکلیفمان را با کتاب مشخص کنیم.

روایت این کتاب متفاوت از سایر سفرنامه‌هاست. شما در این کتاب قرار است به یک مکان ناشناخته سفر کنید. جایی که تنها اسم آن را در انتهای اخبار و در قسمت هواشناسی شنیده‌اید. مثل سایر سفرنامه‌ها قرار نیست به سراغ کشف مکان جدیدی بروید که افراد زیادی آن را دیده‌اند. این روایت بکر است و جایی آن را نخوانده‌اید و طبیعتاً از آنجا که فضایی مانند شهرهای توریستی نزدیک به ذهنتان ندارد، سفرنامه متفاوتی هم هست.

اتفاقاتی که در دل این سفرنامه می‌افتد پیچیدگی خاصی ندارد. قرار است شما در این صد و خرده‌ای صفحه، تاریخ آنچه بر این سه جزیره گذشته است را بخوانید، آن هم در دورانی که دوباره امارات برای خودش حق حاکمیت بر این جزایر سه گانه را فریاد می‌کشد. و همچنین قرار است قدری از فرهنگ مردمان این جزایر را در دل کتاب تجربه کنید. همین.

اما داستان در آن جایی پیچیده می‌شود که نویسنده و همراهش متوجه می‌شوند، رفتن به این سه جزیره نیازمند هماهنگی‌های بسیاری است که هر کس هوای دیدن این جزایر را در سر به پروراند باید کفش آهنی پوشیده و مجوزهای لازم را بگیرد. به طور خلاصه این سه مکان، امنیتی و نظامی هستند با این تفاوت که بوموسی به نسبت آن دو مکان دیگر امکان توریستی شدن بیشتری دارد. 

نویسنده در ابتدای کتاب سعی کرده با یک چالش ذهنی مخاطب را درگیر خود کند. او در مکالمه با دوست اماراتی خود متوجه شده است که جزیره بوموسی به دست پلیس امارات کنترل می‌شود. همین‌جا چالش ذهنی مخاطب اتفاق می‌افتد. او این جزیره را جزو خاک ایران می‌داند اما مگر می‌شود خاک ایران را پلیسی غیرایرانی مواظبت کند؟

قلم کتاب قدری سخت‌خوان است، اما نوع روایت خوب است و خلاقیت‌هایی نیز در آن دیده می‌شود.
کتاب به عاشقان ژانر سفرنامه و تجربه‌نگاری پیشنهاد می‌شود...
      
50

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.