بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت پیمان قیصری

                فریدون سه پسر داشت روایت روان، جذاب و تلخی است که وقتی می‌خوندم سرشار از اندوه و حسرت بودم از اینکه این اتفاقات در اون دوران که اکثر کسایی که در وقوعش دست داشتند نه تنها نمی‌دونستند چی میخوان، حتی در کوتاه ترین زمان ممکن حذف شدن و نتیجه رو دادن دست یک سری آدم دو رو و ریاکار و خدعه‌کار، تا الان حداقل زندگی ۴ نسل رو نابود کرده...ه
بگذریم، داستان در مورد یک خانواده است با چهار پسر و یک دختر، هر چهار پسر در حال تلاش برای براندازی حکومت پهلوی و انقلابی اما با خطوط سیاسی مختلف که پس از انقلاب هر یک به سرنوشتی دچار میشه و تمرکز روی زندگی مجید که به آلمان پناهنده شده و فقدان ایرج که همون اوایل اعدام انقلابی شده، هست. با پدری که شخصیتی دستبوس داره چه شاه باشه چه رهبر و خب این افراد گلیم خودشون رو از آب بیرون میکشن و مادری که از تمام این جریانات جز داغ چیزی نصیبش نشد. فکر میکنم تنها ایرادی که میتونم به داستان بگیرم عدم شرح و بسط انتهای کار مجید هست، من دوست داشتم بیشتر بخونم در این مورد اما به هر حال از علاقه من به کتاب کم نمیکنه.ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.