یادداشت محمدمهدی فلاح
1400/10/22
کارل ارنست از جمله اسلام شناسان شهیر آمریکایی است که دل در گروی تصوف ایرانی هم دارد. با کتاب اقتداء به محمد اولین بار در جستجویی در زمینه زبان دین برخوردم، جایی که ارنست را نظریه پردازی درباب زبان دین برشمرده بود که در آن، وی قائل به ساختار خطابی زبان دین شده بود. وقتی که فهمیدم کتاب ترجمه شده، با سرعت گرفتن و خوندم ولی دیدم که بسیار با آنچیزی که مدنظر بودم فاصله داشت. کتاب در حقیقت در زمینه تخصصی فلسفه زبان دین نیست؛ کتاب در واقع در فضای 11 سپتامبر آمریکایی و برای کاستن از موج اسلام هراسی نوشته شده و به صورتی ژورنالیستی سر خط مباحث اسلام را یک به یک بیان میکند و چنانچه روشن است، بسیار معدود وارد مباحث عمیق میشود. برای همین مثل کتابهای آشنایی با اسلام نصر، تقریباً تنها دستاوردی که افرادی که اسلامی را زیستهاند سامانبخشی به اندیشهها و یافتن نسبتهایی از اعتقادات با تفکر غربی و مسیحی است. ولی دو نکته در کتاب هست که عمیقاً شایسته توجه بودند: اول همین بخش اندکی بود که در آن ارنست، زبان دین را اساساً خطابی میدانست و معطوف به متقاعد کردن مخاطب و به تبع آن، متاثر از فضای ایدئولوژیک هر عصر. نکته دوم که به تبع ماهیت خطابی زبان دین قابل استخراج است، برداشتی است که چیستی دین نزد ارنست که در آن تصریح شده، دین اساساً دارای ذات نیست: دین در طول تاریخ آنچنان مقتضی عصر دچار دگرگونی میشود که سخت بتوان ذاتی را در پس پشت آن بازشناخت و قائل شدن به کنهی درپس این عوارض، چیزی جز یک مفهوم کلی نیست و لذا، تن به همه ویژگیهای مفاهیم کلی و نزاعهای حول آن میدهد. اگر کتاب همین دو موضوع را هم داشت باز میارزد به خواندن کلش.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.