یادداشت homa

homa

1402/07/27

                
یک گل سرخ برای امیلی، یکی از داستان کوتاه های فاکنر هست که در ژانر گوتیک وحشت نوشته شده.⚰️🗝
●○وقتی میس امیلی میمیره، همه برای مراسم تشیع جنازه‌ش می‌رن؛ مخصوصا خانم ها که خیلی کنجکاو بودن داخل خونه‌ش رو ببینن... میس امیلی تا وقتی پدر مستبدش زنده بود نتونست ازدواج کنه..اونا از یک خانواده ی اشرافی بودن که پدرش هیچ مردی رو لایق دخترش نمی دوسنت... بعد از مرگ پدرش امیلی تنهای تنها می‌شه، وقتی هومر بَرون وارد شهر می‌شه همه می‌گن اون و امیلی قراره ازدواج کنن ولی چون بَرون از جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده و فقط یک سرکارگر بوده مردم شهر ازدواج اون رو با امیلی که نجیب زاده ی شهرشون بوده مایه ننگ می دونستن و سعی می کنن مانع این ازدواج بشن...یک روز میس امیلی می‌ره و مرگ موش می‌خره و همه فکر می کنن قراره خودش رو بکشه ولی... سالها بعد که میس امیلی می‌میره و هومر بَرون هم خیلی سال هست که فراموش شده، بعد از تشیع جنازه توی خونه ی امیلی اتاقی پیدا می کنن که درش قفله... وقتی در رو می‌شکنن و وارد اتاق می‌شن.......با صحنه ی عجیب و چندش آور، و از طرفی سوزناک(از دید من البته) رو به رو می‌شن..............[[خوندنش خالی از لطف نیست😇]]○●🪦🥀☕️⚰️🗝🔪🖤
.
پی‌نوشت:
هفته ای که گذشت این داستان رو خوندیم و باهم درباره ش صحبت کردیم...من تا حالا فقط از فاکنر خشم و هیاهو رو خوندم که اونم نصفه و نیمه رهاش کردم...این داستان هم حوصله‌مو سر برد ولی آخرش رو دوست داشتم و راستش بعد از اینکه نقد داستان رو از زبون استادم شنیدم، ازش خوشم اومد🙃...حیفم اومد معرفیش رو نذارم..
۱۴۰۲/۷/۲۷
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.