بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت امیررضا

امیررضا

1403/01/05

                سفر دو هفته ای من به آمریکای لاتین کنار خانواده دلاگرازا به اتمام رسید و باید بگم که سفر عجیبی بود.
قبل از انتخاب کتاب با شنیدن حرف هایی مثل وجود المان های رئالیسم جادویی که البته تو فرهنگ اون منطقه میشه به وضوح دید که شاهکارشون هم گابوی عزیزه فکر میکردم قراره سراسر داستان پر از چیز های غیر طبیعی باشه در حالیکه اینطور نبود و چیزی که داستان رو جادویی میکرد و من رو غرق در اون فضا میکرد هنر نمایی خانم نویسنده بود و جز اندک استفاده هایی از این جادو که در جاهای درست هم استفاده میشد همه چیز در طبیعی ترین حالت ممکن بود.
شخص اول این داستان تیتاست.
تیتا دختر کوچک خانوادست که به خاطر آداب و رسوم اون جا و پایبند بودن مادر خانواده به اون ها دائم رنج میکشه.
پناه تیتا آشپزخونست. به اون جا میره و با آشپزی که عاشق اونه خودش رو تسکین میده
داستان خیلی دوست داشتنیه و فضاسازی اونقدر خوب شکل گرفته که شما میتونین به راحتی غرق در داستان بشین و با مشکلات تیتا رو در رو و با بوی غذاهاش غرق خیال.
کتاب خوبی بود و بنظرم تونست حرفش رو خوب بزنه با اینحال نقص هایی در اون حس کردم که نمیشد ازش به عنوان یه اثر قوی یاد کرد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.