یادداشت مجتبی شاهسون

                کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی، کتاب قدیس فرودستان را برای بازگویی شاعرانه زندگی فرانسیس آسیزی، معروف به قدیس فرودستان نوشته است. این کتاب مانند سایر کتاب‌های او، نثری شاعرانه و فلسفی دارد که در ترجمه نیز، توسط فرزانه مهری، حفظ شده است. 
فرانسیس آسیزی، که به قدیس فرودستان معروف است، قدیسی برای مسیحیان است و بدلیل عقاید فرودستانه‌ی او، به این نام معروف گشته است. در روند داستان می‌بینیم که فرانسوا آسیزی در قرن سیزدهم میلادی، فرزند مرد تاجر ثروتمندی است که خانواده‌اش برای او آرزوهای بسیاری در سر دارند. فرانسوا در جوانی‌‍اش با بی‌خانمانی روبرو می‌گردد که زندگی او را دگرگون می‌سازد. او روشنایی، عشق و خداوند را در بین بی‌خانمانان و فرودستان می‌یابد و بدین منظور ثروت خانوادگی‌اش را ترک می‌کند تا با فرودستان زندگی کند. فرانسوا آسیزی در لحظه ترک کردن خانه‌اش حتی لباسی که به تن دارد را با یک گونی تعویض می‌کند تا چیزی از ثروت پدری‌اش را با خود نبرد. پدرش نیز فرانسوا را برای همیشه طرد می‌کند. 
قدیس فرودستان، در جریان سفر معنوی‌اش، با تهی‌دستان هم‌کاسه می‌شود، او معتقد است که این طبقه هرگز دیده نشده و در همه حال کلیسای پول پرست این زمانه، آن ها را در تاریکی تصور کرده‌اند. فرودستان همان کسانی هستند که کلیسا آن‌ها را از خدا نیز دور می‌داند. با این حال، فرانسوا آسیزی در می‌یابد که خدا تنها در میان فرودستان است، او عشق را نیز مانند موهبتی الهی می‌داند که در تواضع و فروتنی رخ می‌دهد و زن را موجودی که پیوسته در طلب عشق است و نور خداوند را می‌توان در او دید، می‌انگارد. بطور کلی، داستان فرانسوا آسیزی نشان می‌دهد که علی‌رغم نیاز جسم به رشد کردن برای بزرگ شدن، روح برای بزرگ شدن به پایین آمدن و افتادن نیاز دارد. در نتیجه عشق، تواضع، فرودستی، کودکی و هرچیزی که فضای کلان حاکم آن را دون و ناچیز می‌شمارد، همان چیزی است که خداوند را می‌توان در آن یافت.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.