یادداشت مصطفا جواهری

ملال جدول باز
        { اصلا یک چیز احمقانه‌ای توی عشق هست، وگرنه چرا عاشق‌معشوق‌ها تا یک حدی خنگ ‌و کودن جلوه می‌کنند؟ }

کاش‌‌ مرحوم ایرج کریمی، بیشتر می‌نوشت. یک روزمره‌نویسی روان، بی‌ادا، و اندیشه‌مند.
یک نمونه‌خوانِ ساده و از دید دیگران، احمق که برای گذران زندگی، در دفتر روزنامه‌ای که مشغول است، جدول هم طراحی می‌کند. داستان‌های سبک روزمره‌نویسی (نظیر چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم یا یادداشت‌های سردبیر هایاتسک) ممکن است درگیر آسیبِ «پوچ‌گرایی، هیچ‌انگاری، ملال‌اندیشی و در نهایت بن‌بست معنوی»  شوند. معضلی که اگر پایان‌بندی درخشان کتاب نبود، می‌توانست برای این کتاب هم به وجود بیاید. 
دوستش داشتم. شخصیت‌پردازی‌ها، زندگی‌ها، خلق موقعیت‌های کاملا تکراری اما به‌شدت درخشان، و استعارهٔ ظریف جدول متقاطع حروف و تقاطع آدم‌ها با همدیگر. 
عمیقا لذت بردم.
      
58

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.