یادداشت ریحانه عارف‌نژاد

                شاخ‌دماغی‌ها؟! شاخ‌دماغی دیگر چه جانوری است؟ تا حالا نشنیده بودم که شاخ‌دماغی، اسم یک حیوان باشد. برای همین عنوان روی جلد همانقدر که متعجبم می‌کرد، باعث کنجکاوی هم می‌شد. شاید تنها دلیلی که سراغ شاخ‌دماغی‌ها رفتم، سر درآوردن از ماجرای پشت این اسم بود.

پدر و مادر نیلوفر، برای طی‌کردن پروسهٔ درمان مادر به آمریکا می‌روند. نیلوفر قرار است روزهای دوری را در خانه عمو و خاله‌اش بگذراند. این روزها برای او به قدر کافی چالش‌برانگیز هستند و حالا باید پسرخاله‌اش را هم تحمل کند. نیلوفر و سهیل باهم مثل آب و روغن هستند و احتمالا قرار نیست یک روز آرام را در این خانه بگذرانند، بدون اینکه برای هم نقشه بکشند...

ایدهٔ اصلی ماجرا، ظرفیت خیلی خوبی برای پرداخت دارد و نویسنده هم به خوبی از عهدهٔ نگارش آن برآمده است. کتاب به نوبت سراغ سهیل و نیلوفر می‌رود تا داستان را از زبان آن‌ها روایت کند. متن بسیار خوش‌خوان و روان است. شاخ‌دماغی‌ها، داستانی پرماجرا و سرگرم‌کننده است که قطعاً برای مخاطب نوجوان دوست‌داشتنی خواهد بود. یادتان نرود حالا که چیزی تا عید نوروز نمانده، این کتاب می‌تواند برای عیدی‌دادن به نوجوان‌ها گزینهٔ خیلی خوبی باشد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.