یادداشت

کلیدر؛ جلد پنجم و ششم
        کلیدر جلد۵و۶
کلیدر کتاب بی نقصی نیست. اصلا کتاب بی نقص مگر بجز معجزه می تواند باشد!؟  ستایش ها و زبان به نیکی چرخاندن های پیشین سر جای خود اما وقتی هنرمند اثر نغزی ایجاد کند و رنگ و لعاب حاصل کار او در ابتدا مدهوشت می کند،  از بن می کند تو را و از خود بی خودت می کند. لکن این همه نیست. کم کم خود را باز می یابی و اگر خوب با اثر یکی شده باشی حالا تو دست و چشم و روح او می شوی. به منطق افکارش پی می بری، حدس می زنی به کجا می خواهد راهی ات کند و اینجاست که گاهی برخی جزئیات و اتفاقات مطابق میل حضرت عالی نیست،  بدان ها خوب پرداخته نشده و یا با یک پارچگی روح کلی حاکم بر اجزا در تضاد است. 

اینجاست که هرچقدر به هنرمند ارادت داشته باشی و او را تا قله قاف بالا برده باشی به خود می گویی نع! دیگر نه! قرارمان این نبود. حالا که اینقدر مرا بالا برده ای به عالم دیگری هدایت کرده ای باید ادامه بدهی، باید راه نشانم دهی! به کم راضی نیستم. از اینجا شورش بر ضد بتی که از او ناخودآگاهانه در ذهنت ساخته ای آغاز می شود. حالا او را از آن قله پایین تر می نشانی و دیگر جایگاه نهایی می ماند و انصاف تو در بررسی نهایی اثر.

به نظر من- و همینجا این من را درشت و غلیظ ادا کنم تا باعث خرده گیری دوستان نشود- کلیدر خوب شروع می شود و این ذره ذره پدیدار شدن اجزای صحنه هنرمندی نویسنده لذت بخش است و دقیقا همان چیزی است که ذهن کاوشگر و ملول از جهان پیرامون ما به دنبال اوست. پس از چندی این ضرب آهنگ مشخص و آرام در برخی فصول و در مورد چند شخصیت دچار نقص هایی می شود که قطعا اختلاف نظر ها در مورد خوب از کار در آمدن یک اتفاق یا یک فرد را افزایش می دهد ولی به هیچ وجه آنقدری نیست که کلیت کار را رد کند.

نوشتن از یک خانواده مشخص و یا یک قوم و روستای شناخته شده و زنده در ایران معاصر رقص بر روی تیغ تیزی است که مسلخ هویت طنازان بسیاری ‌شده است. این حواشی دامن داستان، نحوه روایت و خود نویسنده را نیز گرفته است. به نظر می رسد که بزرگی نام کتاب و نویسنده و یا هوشمندی خالق اثر موجب مدیریت تمام اتفاقات شده و ضربه ای به این اثر نزده است.

مساله دیگر وجود انواع و اقسام درشت گویی ها،  دریده سخن گفتن ها وناسزاهایی است که خواب از چشمان مخاطب می پراند و ناباوری از وجود چنین صراحت لهجه ای (بخوانید وجود آزادی قلم) را بر رخ خواننده باقی می گذارد. برخی از چنان ترکیبات نویی بهره می‌برند که جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که نویسنده به شایستگی عَلَمی که ایرج میرزا بلند کرد را محکم به دست گرفته و به اهتزاز در می آورد! چند بار این اندیشه از خاطرم گذشت که چگونه مجوز گرفته این کتاب! :)
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.