یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/9/8
3.7
26
مدتی است وِرد زبانم شده تشبیهِ مغزِ انسان به CPU کامپیوتر. در برخورد با بچههای مدرسه خیلی بیشتر شده. مغزِ کامپیوتر هر قدر دادهها و اطلاعات بیشتری بگیرد بیشتر استفاده میشود، مستعملتر میشود و البته که گرم میشود و چندان کاراییِ گذشتهاش را ندارد. در زیستِ روزمرهمان هم احتمالاً زیاد دیدهاید که حوصلۀ کسی را ندارید و میدانید اگر به او بها بدهید زیاد برایتان فایده ندارد و بیخود و بیجهت مغزتان درگیر میشود. ایدۀ کتاب هم همین است، منتها در حوزۀ اخبار. یعنی چطور وقتی برای کسی که فایدهای برای شما ندارد وقت میگذارید (و احتمالاً به حال خودش هم فایدهای ندارد) پیگیری اخبار هم همینطور است، چیزی است که برای شما فایدهای ندارد. رودولف روبلی، نویسندهای که احتمالاً زیاد نامش را شنیده باشید، از تجربۀ زیستهاش میگوید، از وقتی که خودش فهمید چه بلایی به سرش آمده، از ترفندهایی که به کار برده تا از شرِّ بیفایدهها رهایی یابد. در ادامه تلاش میکنم چارچوبی از مباحث کتاب ارائه کنم. اخبار همانند شکر برای بدن است. شکر یکی از لذیذترین مواد مضر برای انسان است، اخبار هم همینطور. خبرهای جور و واجور از اطراف عالم ما را، بدون شک، عصبی میکند، اما چیزی دارد که همچنان عاجزانه به دنبال آن هستیم، مانند کشیدن سیگار یا مصرفِ موادی که فیزیکی و/یا روانی شما را به سوی خود میکشید. با این تصویر روشن است که رهایی از اخبار، همانند مخدرها، نیاز به زمان و اراده دارد. البته این را باید بدانید و لمس کنید که اگر اخبار را از دست بدهید «مطمئناً چیزی را از دست نمیدهید». این کار نیازمند پرهیزی سختگیرانه است. از موقعیتهای خطر (بخوانید: روزنامهها و مجلات و سایتهای خبری و اینها) دوری کنید، جایش را با کتاب یا مجلههای هفتگی یا ماهانه پر کنید. اما احتمالاً همچنان قانع نشدید، پس بیاید کمی خبرهایی که هر روز با آنها بیدار میشویم و با آنها هم میخوابیم مرور کنیم، اینکه واقعاً چیستند. فرض کنید روزانه چهل پنجاه تا خبر را میخوانید. (معتادان به خبر اگر دقت کنند از این میزان خیلی بیشتر درگیرند). با خودتان صادق باشید و بپرسید که چندتا از این خبرها تغییری در زندگیتان ایجاد کرده است؟ چه تعداد از این خبرها به تصمیمگیریهای بهتر در زندگی، روابط خانوادگی، انتخابهای شغلی، و، در کل، دیدتان به زندگی و تصمیمهایتان تأثیر گذاشته است؟ خبرها در مسائلِ حقیقیِ زندگی شما، در محتملترین حالت که به یقین میرسد، اهمیت و اثری ندارد. در بهترین حالت فقط شما را سرگرم میکند. از این گذشته، بنشینید فکر کنید و علاقههایتان را روی کاغذ بیاورید. چند درصد و چه تعداد از اخبارِ اطراف شما به علاقههای شما مربوط است. علاقه به کنار، چند درصد از اخبار به شایستگیِ شما مربوط است؟ یعنی روزانه با چند خبر درگیرید که به تخصص و علمِ شما گره خورده باشد؟ بعید میدانم نتیجههای خوبی بگیرید. این را هم به قبلیها اضافه کنید که تاثیر اطلاعات منفی از مثبتها دو برابر شدیدتر است. پس انگار خبرها چیزهایی ساده نیستند و برای بدن شما هم مضرّند. اگر به صنعت بودن رسانه توجه کنید مضرات دیگری هم از اخبار به دستتان خواهد آمد. رسانهها (بنگاههای خبری) صنعتاند، گردش مالی وسیعی دارند، اهداف و ایدهآلهایی دارند، پس این اسطوره را به گوشهای پرت کنید که اخبار به شما تصویری واقعی و حقیقتجویانه میدهد. «پیگیر اخبار نباشید» 35 مقالۀ کوتاه و خواندنی است. هر مقاله، که کوتاه و خواندنی است، به جنبهای از بیفایده و مضر بودن اخبار اشاره دارد. از تغییر ساختارِ مغز ما، از انفعال ما گرفته تا حقیقینبودن خیلی از اخبار. در این میان استدلالهای جالبی هم مطرح میشود که دانستناش ضروری است، نظیر اینکه اخبار دشمنِ خلاقیت است یا ما را در هالهای از مهمبودن قرار میدهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.