بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محبوبه طاهری

                مسئله‌ای که همواره یکی از مفاهیم و پژوهش‌های ما در نظریه و تحلیل جامعه شناختی بوده است. الان که در مناقشات جامعه‌شناسی معاصر حول دو محور ساختار و کنش می‌چرخد. به کارگیری مفهوم ساختار اجتماعی متداول شده است. بحث‌های زیادی در مورد سرشت و معنای کنش اجتماعی صورت گرفته. معمولاً ساختار اجتماعی همچون مفهومی بدیع تلقی شده که نیاز به هیچ گونه تعریف یا بحث روشنی ندارد. با این حال کاربردهای عملی این مفهوم به نحو چشم‌گیری مبهم و متنوع هستند. ساختار اجتماعی واقعیتی است که عناصر آن به لحاظ فرهنگی و قاعده‌مندی هستند که نهاد اجتماعی خوانده می‌شوند. نهادهای اجتماعی در واقع الگوهای هنجارمندی‌اند که تعیین می‌کنند در یک جامعه کدام شیوه عمل یا رابطۀ اجتماعی مناسب، مشروع یا مورد انتظار محسوب می‌شود. از طریق نهاد‌هاست که آداب و رسوم به لحاظ فرهنگی یکدست و کنش‌ها هدایت، تنظیم و جهت داده می‌شوند. این الگوهای هنجاری نشانگر آن هستند که نهادها ساخته شده است. هنجارها در نظر گرفته شده‌اند. هنجار در معنایی کلی همچون یک قاعدۀ رفتار که بین جمع مشخصی از مردم مشترک است دیده می‌شود. خیلی از هنجارها در جریان اجتماعی شدن از طریق فرآیند درونی‌سازی کسب می‌شوند و بسته به اینکه تا چه حد آگاهانه و به عنوان اصول به روشنی صورت‌بندی شدۀ کنش بیان می‌شوند تنوع زیادی دارند. روابط اجتماعی در یک جامعه امور عمومی و تکرار شونده هستند. همین عمومیت است که باعث می‌شود یک رابطه اجتماعی هر جای جامعه که رخ دهد شکل ساختاری مشترکی داشته باشد. شکل ساختاری یک رابطۀ اجتماعی شکل عمومی و عادی آن است که در پس تنوعات نمونه‌های خاص پنهان است. تعمیم یافته ساختاری خانواده مثال خوبی می‌باشد. همین عمومیت است که شکل ساختاری را به واقعیتی اجتماعی تبدیل می‌کند. ساختارهای اجتماعی را می‌بایست دارای عناصر نهادی و رابطه‌ای در نظر گرفت. در حالی که هر یک از جنبه‌های ساختار اجتماعی را سنت‌های نظری متفاوتی بررسی کرده است. هیچ یک از این جنبه‌ها بدون دیگری به گونه‌ای شایسته قابل فهم نیست. ساختار نهادی جامعه یک نظم مجازی است. دانشی که بین تک تک افراد توزیع شده اما این توزیع دانش، جزئی و ناکامل است. هدف کتاب بر این بوده که به روشن‌ترین شکل ممکن روش‌هایی را مطرح کند که با آنها وجوه ساختار اجتماعی از جانب نظام‌مند‌ترین و نیرومند‌ترین طرفدارانشان کشف و صورتبندی شده‌اند. این طرفداری‌ها گاهی به نظریاتی منتهی می‌شود که جانبداری از اهمیت بیشتر یک وجه از ساختار اجتماعی را با اعتقاد به تقدم آن جایگزین کرده‌اند و اغلب کار به آنجا کشیده که بگویند ساختار اجتماعی چیزی جز همین وجه مورد نظر نیست. نویسندگان این کتاب معتقداند که جا افتادن برخی نظریات از یک سو به دلیل شکست تلاش جامعه شناسان بر رسیدن به دریافت‌های روشنی از ساختار اجتماعی است که در کارشان به آن نیازمند بوده‌اند و از سوی دیگر ناشی از این فرض نظریه‌پردازان کنش است که چیزی به عنوان ساختار اجتماعی وجود ندارد. ساختار اجتماعی و اصطلاحات مرتبط با آن معمولاً به عنوان شیوه‌هایی برای توصیف سازمان زندگی اجتماعی به کار رفته‌اند. تمرکز کتاب بر مفاهیم گوناگون ساختار اجتماعی بنا شده و در پی شکافتن معنای آن دسته از مفاهیمی است که برای درک جوانب ساختاری زندگی اجتماعی به کار رفته‌اند صرف نظر از اینکه نحوه بیان آنها چگونه است. اگر ساختار را به معنای الگو یا ترتیبات در نظر بگیریم، یعنی در مقابل آنچه که تصادفی یا بی‌نظم است، در این صورت هدف آن است که ببینیم الگو یا نظم زندگی اجتماعی دقیقاً به چه شیوه‌هایی درک شده است. در نتیجه تلاش برای کشف مفهوم ساختار اجتماعی متوجه خواهیم شد که این مفهوم از ژرفای بیشتر و معنایی متنوع تر از آنچه فکر می‌کردیم برخوردار است. مفهوم ساختار اجتماعی به پیوند پیچیده بین عناصر نهادی و رابطه زندگی اجتماعی اشاره دارد. آنچه از این تعریف برمی‌آید این باور است که تحلیل ساختار نهادی و ساختار رابطه‌ای چارچوب‌هایی مکمل و جایگزین برای تحلیل جامعه شناختی به دست می‌دهد. جامعه شناسی تنها اگر به این تشخیص برسد شکوفا خواهد شد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.