یادداشت زینب صادق‌پور

                داستان بلند خانه‌های شهر ری نخستین اثر داستانی ساعدی است و تنهای یک بار در سال ١٣٣۴ در تبریز منتشر شده‌است.
داستان اصلی از قول یکی از فرشتگان پیر و پاتال دستگاه ابدیت روایت می‌شود و به اصطلاح درونه‌گیری شده‌است. فرشته سرانجامِ سرزمین دیوها را در یک جمله فاش می‌کند و به نوعی آخر داستان از ابتدا پیداست. (تنها با برگشتن به ابتدای داستان و مرور مجددش متوجه این مسئله می‌شوید.) این فرشته داستان شهر دیوها و شاه قدرتمندشان جالو را برای فرزندانش تعریف می‌کند.
روزی جالو، که نظم و امنیت شهر دیوها به سبب وجود اوست و دیوها را در شهر بند کرده‌است، از قضاوت میان دیوها خسته می‌شود و برای دمی آسایش به کوه و بیابان می‌زند. در همین حین شهر ری را پیدا می‌کند و به آن وارد می‌شود. جالو با مشاهده‌ی هر بخش شهر و هر خانه و آشیانه با معضلات متفاوتی از دنیای آدمیان روبه‌رو می‌شود. خیانت، دروغ‌زنی، ریاکاری و کلاه‌برداری بخشی از این معضلات هستند. نهایتاً هم جالو از این شهر جان سالم به در نمی‌برد و در پی مرگ او نظم شهر دیوها از بین می‌رود و تا زمان سلیمان نبی هیچ نظمی بر دیوها مسلط نمی‌شود. 
نکته‌ی جالب زمان وقوع داستان است که به پیش از دوران سلطنت سلیمان نبی برمی‌گردد ولی می‌بینیم که مردم شهر ری خبرنگار و دوربین عکاسی دارند.
شخصیت‌ها هم بیشتر تیپ هستند و پرداخت نشده‌اند. مرد قلمدان‌ساز شهر ری آدم را یاد راوی بوف کور می‌انداخت.
باتوجه به تاریخ نگارش اثر و سرخوردگی‌هایی که روشنفکران پس از کودتای مرداد ١٣٣٢ تجربه کرده‌بودند، می‌توانیم با دید اغماض به این اثر بنگریم و قالب حکایت‌گونه‌ی داستان را محملی بدانیم که ساعدی برای وصف شرایط نامناسب اجتماعی انتخاب کرده‌است. 
به‌طورکلی این نخستین اثر ساعدی ساده و بی‌آرایه است و در برخی موارد ناهماهنگی‌هایی در آن به چشم می‌خورد. از سوی دیگر ایده‌ی خلاقانه و تازه‌ای دارد که میل مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند. 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.