یادداشت
1403/2/10
4.2
2
«سیاگالش» طلبهای را به تصویر میکشد که برای تبلیغ در دهه محرم وارد روستای آبا و اجدادی خود در تالش شده است. یوسف رستمی در این روستا با اتفاقات و ماجراهای عجیبی روبهرو میشود؛ ماجراهایی چون مفقود شدن روحانی پیشین روستا، اختلافات روستاییان، خرافات، بدگوییها و دسیسههای پشت افراد و دختران که نظر و طمع دارند. یوسف رستمی حافظ قرآن است و به عرفان نیز گرایش دارد او با سؤالات خداجویانۀ افراد این روستا مواجه است که به هر کدام از این پرسشها، پاسخهای عرفانی و قرآنی لازم و عمدتاً مشابه میدهد. او در ضمن تبلیغ، دربارۀ سیاگالش که افسانۀ عرفانی مردمان این روستاست و دربارۀ روزبهان بقلی که به عرفانیات او گرایش دارد، تحقیقاتی انجام میدهد. در انتها پس از دسیسههای روستاییان، مجبور به فرار از روستا میشود. خوانندگان در این داستان با فرازونشیبهای امر تبلیغ آشنا میشوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.