یادداشت مجتبی بنیاسدی
1401/1/2
مروری بر اسلامِ 250 ساله در 170 صفحه وقتی کتابهای علامه حکیمی را از کتابخانه برمیداشتم، مطالعهکنندهی قبلی که اسمش، بالاتر از اسمِ من، در لیست امانتگرفتگانِ کتاب نوشته شده بود، گفت: «این کتابش «همین کتابی که الآن خواندهام»، را نخواندی هم نخواندی. بقیه را بخوان.» برایِ منی که میخواستم با قلم و شیوهی طرحِ بحثِ علامه حکیمی آشنا شوم، کتابِ خوبی بود. اما چیزِ چندان جدیدی به من اضافه نکرد. چون خودش هم ابتدای کتاب گفته بود که مخاطبانش «نوجوان و جوان» هستند. اما برای این گروهِ سنی هم مناسب نبود. چون از خیلی از مباحث خیلی سریع رد میشد و به اشاره بسنده میکرد. و این از عمق مباحث میکاست. این کتاب برایِ من که 26 سال سن دارم و 12 سالِ مدرسه کتابِ دینی را پاس کردهام و چندتایی هم کتابِ اعتقادی خواندهام، یکی مرور و یادآوری بیش نبود. از بعثت پیامبر شروع شد و به غدیر رسید. از امامان، دورانِ امام علی و امام حسن و امام حسین (ع) را مختصرا باز کرد. پرید به دوران امام صادق(ع). بعدش هم امام دوازدهم. یک مرورِ سریع از روزگارِ امامان، شاید نچندان عمیق. اما برخی صفحات، توضیحات بیشتر را به کتبِ خودش و دیگران ارجاع میداد. مثلا در موضوع غدیر «حماسه غدیر» را پیشنهاد کرد که کتابِ بعدی است که خواهم خواند. حماسه غدیر، با موضوع غدیر، به تنهایی نزدیک به 350 صفحه است. اما این کتاب با این همه موضوع، فقط 170 صفحه بود. آن آخر، چهار عیدِ مسلمانان را هم هر کدام در سه چهار صفحه توضیح داده بود. انصافا نفهمیدم چه ربطی به کتاب داشت. یکجور وصلهی ناجور به کتاب بود.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.