یادداشت مهرنوش
1400/11/9
اگر قهرمان «مردن با گیاهان دارویی» زنی نابیناست، قهرمان دومین رمان عطارزاده مردی لال است و اگر راه ارتباط با جهان برای زن رمان نخست بوست و برای دیوانه رمان دوم، نقاشی است. نویسنده به خوبی از پس چالش روایت داستان از ذهن یک روانی برآمده است. نیمه عاقل و هوشمند قهرمان، نمیگذارد ما در هزارتوی ذهن آشفتهاش غرق شویم و مسیر داستان را گم کنیم. روایت دیوانهوار داستان که با بالا رفتن تدریجی آشفتگی راوی در مواجهه با بحرانی که در میانه کتاب با آن دست به گریبان میشود، ریتم مناسبی به اثر داده است. جملات کوتاه و بریده هستند و قطع ارتباط ممتد و کامل ذهن راوی از واقعیت را تداعی میکند. به عنوان اثری متفاوت و نسبتا پخته به خواننده علاقهمند به ادبیات داستانی پیشنهادش میکنم. - دوباره کمکم نقاش میشوی، دوباره به چیزهایی فکر میکنی که نیست. نگفتم هرکس باید یک آسو داشته باشد ؟ - از متن کتاب
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.