یادداشت سیدحسین موسوی
1402/8/28
در واقع میشه این کتاب رو بیدار شدن یک کابوس زنده نامید (درباره ماجرای کتاب صحبت میکنم.. بعد از کتاب برخورد شیاطین و بازگشت گروه به سرزمین خودشون، با فجایعی روبرو شدن که یکی از اونها خراب شدن خونه محافظ بود و البته خیلی سریع سعی کردند که مکان خودشون رو عوض کنند ولی جادوگری که در ابتدای اولین کتاب به راحتی گیر افتاده بود در واقع نقش اول ماجرای این کتاب شده بود و شاید کسی فکرش رو هم نمیکرد که اینهمه کار از دستش بربیاد، خب فرایند فرسوده نشون دادن استاد به خوبی داشت به نمایش گذاشته میشد، شمن دشمن مشترک همه طرف ها شده بود و این وسط لحظات دلهره آور فراوانی به ظهور رسیده بودند ولی خب پیدا کردن مخفیگاه گریم به نظر من یکی نقاط کلیدی داستان بود هرچند که ما قدرت اون رو تنها و تنها یکبار و تنها در اختیار آلیس دیدیم تو این داستان و خب ذات این مخفیگاه به نوبه خود جالب بود. نمیدونم اگه بنی لیزی دستش به چنین قدرتی میرسید چ کارها میکرد باهاش ولی خداروشکر آلیس که از قید اون همه قدرت گذشت 🥲 البته ماجرای آخر داستان و روشدن ماجرای کوزه خون و همچنین تراژدی مرگ جادوگر پرنده ها هم نقطه عطفی به ماجرا بخشید که فک کنم بدون اون، زور الباقی به بنی لرزی نمیرسید در اون موقعیت 🥲😅 خلاصه حساس بود ماجرا 😁😁
6
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.