یادداشت سارا
1402/9/5
شاهرخ مسکوب آدمی است که عشقاش به ایران ربطی به جای زندگی و شرایطش ندارد و شاید بتوان گفت پروژه فکری او نجات ادبیات کلاسیک از دست آکادمیکهاست. این اثر که شامل سه جستار بهم پیوسته است جزو اولین منابع فارسی است که در این قالب مدرن نوشته میشود. مسکوب میخواهد حرف نویی را روی اثری کهن در قالبی نو بزند، اما حضور او در این جستار موضوعی- روایی کجاست؟ یا چرا مسکوب به سراغ داستان سیاوش رفته نه مثلا رستم و سهراب؟ چون رستم و سهراب تراژدی است نه حماسه و در حماسه است که شخصیتها و کنشمندی آنها مهم است. ما در سوگ سیاوش مفهوم شهید را داریم که کشته شده به دست ظالم است. مرگ بر سیاوش نازل میشود و او در برابر آن رفتاری کنشمدانه دارد (بر خلاف بخش شب جستار که سودابه و گرسیورز منفعلاند) وجود شاهرخ مسکوب در این جستار، بخاطر این انتخاب او از شاهنامه است. او سیاوش و مفهوم شهید را انتخاب میکند که اشارهای به آدمهای زندگی او دارند که به دست ظلم کشته شدهاند و شهیدند (مرتضی کیوان، شورشیهای سیاهکل…) او با ادبیات متعهدانه و دارای تاریخمصرف مشکل داشت، پس قالب جدیدی را انتخاب کرد که هم حرفش را بزند، هم نظر تخصصی ندهد و هم در امروز ما اثر بگذارد. (رسالتی که قالب جستار دارد) و زندگی زیستهی او به این شکل در این اثر بازتاب دارد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.