یادداشت محدثه دلنواز
1402/8/19
#عاشقی_به_وقت_کتیبهها، مجموعهداستانی است از #سیدعلی_شجاعی که شامل نه قصه است: . داستان اول، آخرین دفاع یک متهم به قتل است، آن هم قتل دو نفر! که بیشتر شبیه اعتراف میماند پشت تریبون دادگاه. . داستان دوم، عاشقانهها و قرارومدار دیدارهای خسرو و راوی است در کوچهباغی اول غربی. تا وقتی که سروکله سیاوش پیدا میشود... . داستان سوم، استیصال و آشفتگی دانیال و سونیای مسیحیست، از سرطان خون دخترشان که دکترها جوابش کردهاند... . داستان چهارم، قصه دختری است که بهخاطر عشقش به فؤادی که متأهل است، به روانپزشک مراجعه کرده. . داستان پنجم، با صحبتهای مردی شروع میشود که خود را پدر نقد ادبی میخواند و در ادامه، متون کهنِ ادبای شهیر را اراجیف و یاوه میداند و ادبیات کلاسیک را نقد میکند و از مردم گله دارد که آثارش را نمیخوانند... . داستان ششم، رفتوبرگشت زمانی حال است که مرد میخواهد به کوه برود و اولین صبح ازدواج که دوتایی به کوه میروند و یک سال بعدش و پنجسال بعد و ده سال و... . داستان هفتم، روایت مسعود و صفوراست که امروز عقد کردهاند. صفورایی که بعد از یک سال، پا به خانه مسعود گذاشته و مسعودی که از بدخلقی زنش میگوید و جدایی از او... . داستان هشتم، #عاشقی_به_وقت_کتیبه_ها. که طولانیترین داستان این مجموعه است، رفتوبرگشت زمانی دارد و بسیار خواندنی. خواندنی که ابتدا از هوشنگخان شروع میشود که مستی از سرش پریده و با لگد افتاده به جان طلعت. طلعتی که مادر محیاست. محیایی که زندگیاش را برای احسان تعریف میکند و... . داستان آخر، ابتدایش، ابتدای داستان اول است و ادامهاش مقتولان آن و میگوید از منطق درام و اعتراف نویسنده و... کاتبی که فقط نگاه میکند و تهش لبخند ملیحی تحویل میدهد.
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.