یادداشت دایی جان

کتاب مخفی
        سلام
باقی دوستان کتاب را معرفی کردند؛ پس مستقیما به سراغ نقد آن میروم. من این کتاب را از کتابخانه جمکران تهیه و از همان  جا مطالعه اش را آغاز کردم. به عنوان یک داستان کوتاه میتواند سرگرم کننده باشد. اما خب.. 
-شخصیت پردازی کتاب، آن قدر قوی و راضی کننده نبود. در کل نمیشود هیچ پیشینه ای از هیچ کدام از  شخصیت ها دانست و نه جزئیات چهره آنها (تصور شان به انتخاب خودتان است). که این را هم میشود گذاشت به حساب سبک شدن کتاب. تا بشود نسخه اش را در یکی دو جلسه به هم پیچاند. 
-سیر داستانی جذابی نیز نداشت (یا من خوشم نیامد) انگیزه پروتاگونیست داستان که ماهان باشد، رساندن کتاب به ایران است. و بخش اول تا ششم کتاب تمام این تلاش را روایت میکند. در اینجا شاهد ورود شخصیت های نقیض به سطور هستیم (من که از کل کل این شخصیت ها خوشم آمد). تمرکز بخش هفتم تا نهم نیز بر شخصیت دیگری ست. یک نصرانی، که او هم به دنبال علی ست! (و البته سرنوشت ماهان، از این وادی به بعد در مه فرو میرود)
و بخش دهم که پرده نهایی را کنار میزند تا پایانی راضی کننده برای مخاطبانش داشته باشد (که البته نمیشود آن را چندان راضی کننده دانست). 
-صحنه پردازی و توصیفات نویسنده را میشود خوب دانست؛ تا آن طور که باید، شما را در صفحات کاغذی غرق کنند. 
-و سرانجام می رسیم به آنجا که باید! قلم نویسنده. که زیبا و دلنشین است. روان است و پویا. شما را لنگ لنگان جلو نمیبرد. میشود گفت یک سرسره آبی ست. (دیگر نمی دانم برای خوب بودنش، چه باید بگویم) 

ستاره پنجم را نیز نمی دانم چه کنم. به گذاریم به حساب ارادتی که کتاب و آقای پورولی به مولا داشته اند. و همین بهانه کافی بود تا این کتاب و قلم نویسنده اش، پشتوانه کافی و یک ریشه پر  ز اصالت داشته باشند. 
کتاب مخفی را میخوانید. اما خب بعید است آن را یاد تان بماند. لذت بخش است. اما نه آن طور که ذهن شما را به خود مشغول کند. 
در پناه خداوند! 
      
6

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.