یادداشت
1401/11/6
مرسی از گردونه طاقچه، بهم سه روز بینهایت داده منم رفتم سراغ کودک و نوجوانش، یه سری کتابای کانون پرورش فکری رو که دیدم قشنگ ذوق کردم ما خونمون پر بود از کتابای کانون (نمیدونم چی شدن و کجان الان) خلاصه این که دارم تجدید خاطرات میکنم. اینم یکی از اون کتاباست ولی الان که خوندمش یه حس تنهایی وجودم رو گرفت. قصه یک خرسیه که میخواد برای ماه کادو تولد بگیره، میره قلهی کوه که صداش به ماه برسه بعد که داد میزنه فکر میکنه انعکاس صدای خودش جواب ماهه. حالا که دیگه بقیه داستان رو لو نمیدم ولی همین گفتگوی خیالیش با ماه به من حس غریبی داد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.