یادداشت عطیه عیار

                بعد مرتب کردن کتابخانه و دسترس‌مندی (قابل دسترسی شدن!) کتاب‌ها، این یکی اومد جلو چشم. یادم‌ نمیاد قبلا خونده بودمش یا نه. ولی انقدری براتون بگم که قیمت پشت جلدش ۱۱ هزار تومنه ! و از شهر کتاب مرکزی خریده بودم. کتاب نه له خاطر محتواش که به خاطر ترکیبش جذاب نبود. انگار کمی رندی در فروش کتاب بود. گویا یه زمانی مد بوده انتشاراتی‌ها مجموعه داستان‌های کوتاه یک نویسنده یا چند نویسنده مختلف رو در یک کتاب عرضه کنند و با مقدمه‌ای قانع‌کننده که خواننده رو مجاب می‌کرد این مجموعه چیز دیگری است، کتاب مذکور رو در پاچه خریدار می‌کردند.

البته اینکه اکثر این داستان کوتاه‌ها رو دوران دانشجویی تو دوره‌های نقد داستان و فلان خونده بودم هم تو این حس پاچه‌کردگی بی‌تاثیر نیست. اما همزمان تجدید خاطره جالبی بود. هنوز صدای استادهام یادمه موقعی که درباره اون داستان حرف می‌زدن.
ترجمه کتاب بد نبود. این امتیازش هم که کامل نبود به خاطر همین موضوع بود وگرنه درباره خود داستان‌ها که حداقل من جرات ندارم نظر خاصی بدم.