یادداشت سادات

سادات

1402/07/10

                به نام خدای غریب توس!
داستان این کتاب از این قراره که مردی به نام عِمران در جست و جوی چشمه‌ی آب حیاته که در دریای شمال قرار داره و در این سفر با مشکی عجیب، پینه دوز و راحله همسفر میشه تا میرسه به چشمه ی آب حیات!


کل مفهوم این کتاب بخوای خلاصه کنی این بود:
امام، منجی، حجت خدا، تمام و کمال با خبر از توعه. میدونه تو حالت چجوریه. وقتی حالت خوب نیست از حالت خبر داره، وقتی شادی ازت خبر داری، وقتی بیماری ازت خبر داره، وقتی جایی چیزی برنده شدی و شوق و شعف و اقتدار تو وجودته خبر داره.
از هر چی تو دلته خبر داره. از اون سوالی که توی ذهنته و از معلمت نمیپرسی خبر داره.
اصلا از همه چی خبر داره
میدونید چی میگم؟!
امام از تمام حال و هوای ما باخبره.
با امام حرف بزنید قطعا صدای شمارو در هر حال و زمان و مکانی میشنوه!!

این کتابووووووووووو شدیددددد پیشنهاد میکنم خیلی قشنگ بود! :))))))))))))))))))))) 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.