یادداشت
1403/5/5
4.9
2
یه شهر هست به اسم پرنتیس تاون. تو این شهر ما اصلا حریم خصوصی +زن ها رو نداریم.چرا؟ چون طی جریانی زن ها کشته شده و میکروبی وارد شهر شد که مردم بعد از اون می تونستن صدای ذهن همدیگر رو بشنون. و ما یه پسر داریم به اسم "تاد هیویت" که ۲۸روز دیگه ۱۳ساله و به اصطلاح مردم شهر_مَرد_ میشه.حالا اتفاقی میافته و تاد مجبوره از شهرش تنهایی فرار کنه. اما چطوری میتونه وقتی همه میتونن صدای ذهنش رو بشنون فرار کنه؟ ___ حدود ۱۵۰ صفحه ی اول کتاب، به خاطر روند کند داشتن،گنگ بودن و قطره چکانی اطلاعات دادن نویسنده، دلم میخواست آقای نَس رو خفه کنم😀اما در ادامه شل کرد و مارو از سردرگمی در آورد.ولی خب باز انگاری یه چیزی کم بود و نمیدونم چی بود ولی ولی ولی ادامه دادم و خدای من آقای نس واقعا ای کاش همون اول خَفَت میکردم. آخه اون چه پایانی بود برا کتاب نوشتی؟داداش یاواش ترررر من الان جلد ۲ دم دستم نیست چه خاکی تو سرم بریزم؟هااااا؟😀
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.