یادداشت آتنا ثنائی فرد

دکتر جکیل و مستر هاید
        عادت عجیبی دارم که قبل از خوندن کتاب‌ها (یا بهتره بگم رمان‌‌ها)، تا حد امکان هیچ خلاصه‌ای در موردشون نمی‌خونم. علتش اینه که توی خلاصه‌ها، خیلی اوقات برای جذب مخاطب اطلاعاتی رو فاش می‌کنن که دونستن‌شون لذت خوندن رو به‌طور چشم‌گیری کم می‌کنه. این موضوع به‌خصوص برای داستان‌های حادثه‌محور صدق می‌کنه.
‌‌
با ذهنی کاملاً خالی از هرگونه اطلاعات (بدون این‌که حتی خلاصه‌ی پشت کتاب رو خونده باشم!)، شروع به خوندن کتاب کردم و در نهایت لذت بسیاری از خط داستانی بردم. 
‌
 به عنوان یک اثر کلاسیک، داستان و ایده‌ی بسیار جالبی داره. البته اون‌طوری نیست که تا مدت‌ها ذهن‌تون رو درگیر کنه یا تأثیر عمیقی بذاره؛ اما از خوندنش لذت خواهید برد. 
اگه شما در حال حاضر هیچ‌چیز در مورد داستان این کتاب نمی‌دونید، خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم (وگرنه بعید می‌دونم که خوندنش چندان لذتی داشته باشه). 

پی‌نوشت: تقریباً همه‌ی ریویوها و خلاصه‌هایی که در مورد این کتاب نوشته می‌شه، ایده‌ی اصلی داستان رو اسپویل می‌کنن. پس مراقب باشید.
      

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.