یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)

                پیکر فرهاد داستان عجیبی بود. درست مثل بوف کور صادق هدایت. طبق گفته‌ی آقای معروفی این کتاب ادای دینی بود به بوف کورِ صادق هدایت.
قصه از زبان زن روی قلمدان بوف کور روایت می‌شد، و اگر بوف کور رو خونده باشید، درست مثل اون، از این کتاب هم چیز خاصی سر درنمیارید.
یک کتاب پر از توهمات ذهنی نویسنده، بدون سر و ته درستی، بدون داستان درستی که خواننده درکش کنه، و پر از مطالب مخالف با فرهنگ و شریعت اسلامی.
من نه خوندن بوف کور رو توصیه می‌کنم و نه خوندن این کتاب رو.
کتاب‌های قبلی آقای معروفی اونقدر زیبا و دلچسب بودند که فکر می‌کردم این اثر هم همونطوری باشه، اما خب اینطور نبود. و در حقیقت از همون صفحات ۲۰ به بعد رو به زور خوندم که تموم بشه و روزنه‌ی امیدی هم داشتم که شاید روند داستان یک جایی به ثبات برسه و از خیال و وهم خارج بشه تا بتونم بفهمم چی به چیه! ولی خب تا آخر روند داستان یک سیر یکنواخت رو داشت، بدون هیچ فراز و فرودی.
خلاصه این که اگه نظر من رو می‌خواین، نخوندید. هم غمگینه و هم خشن و هم چیزی به معلوماتتون اضافه نمیکنه، کتاب‌های خیلی بهتری هم وجود داره که وقتتون رو صرف خوندنشون کنید.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.